Powered by WebGozar

خدا کنه بارون بباره - حرفهای دل من
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خدا کنه بارون بباره - حرفهای دل من

دنیا را دشمن بدارید، تا خدا دوستتان بدارد [حضرت مسیح علیه السلام ـ چون از ایشان درباره کاری که خدا دوستی به بار می آورد، پرسیدند ـ]
 

نویسنده:   مهیار(83/11/25 ::  6:14 عصر)

 

باران

 نم‌نم بارون کوچه، یه خیال غم گرفته
چشمایی روبه خیابون، واسه رفته‌ای که رفته
یه غروب خوب پاییز، با همون حس غریبش
چشمای تو توی عکست، با همون برق فریبش
آدمای خیس و خسته، اون‌ور پنجره سردن
دنبال یه سر پناهی، واسه‌ی بارون می‌گردن
به یادم می‌آد می‌گفتی، که زیر بارون بمونیم
زیر دونه‌های خیسش، واسه هم غزل بخونیم
یادمه که تو می‌گفتی، واسه تو خیلی عزیزم
همیشه موندنی هستی، نمی‌ری تا که بسوزم
یادمه چه قصه‌هایی، واسم از فرداها گفتی
زیر بارون خیابون، گفتی به یادم می‌افتی
یادمه چشمام ‌و بستم، توی چشمای سیاهت
غبار گرم نفسهات، گفتی تا ابد می‌خوامت
چشام‌و که باز می‌کردم،توی قلبم پر غم شد
با خودم می‌گفتم ای وای، نکنه حرفات کلک شد
حالا من، بارون کوچه، یاد اون چشمای خیسم
درای پنجره بازن، دارم از تو می‌نویسم
می‌نویسم تا بدونی، تا همیشه زیر بارون
واسه من یاد تو مونده، روی سنگفرش خیابون
غبار پنجره‌ها رو می‌شه با یه دستی پس زد
آخر غم غروب‌و، یه جور دیگه رقم زد

اینم یک شعر تا شاید کمی آروم بگیرم.....


نظرات شما ()

موضوعات یادداشت

صفحه اصلی

شناسنامه

ایمیل

کل بازدید:7770

بازدید امروز:3

 

پارسی بلاگ

وبلاگ های فارسی

بخش مدیریت

 

موضوعات وبلاگ

 

لوگوی خودم

خدا کنه بارون بباره - حرفهای دل من
 

جستجوی وبلاگ

 :جستجو

با سرعتی باور نکردنی متن
یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

 

لوگوی دوستان


 

حضور و غیاب

یــــاهـو
 

لینک دوستان

 

آوای آشنا

 

اشتراک

 

آرشیو

 

طراح قالب

 

. با پارسی بلاگ نویسندگی نوین را آغاز کنید